کسب و کار وسیله اى است براى رسیدن به اهداف اقتصادى و عرضه ایده ها در بازار.
بطور کلی برای موفقیت در کسب و کار باید درباره خود و قابلیتهای خود اشراف کامل داشه باشیم. همینطور اکر این کسب و کار بصورت شراکتى انجام مى شود، شناخت درست از شرکا اهمیت زیادى دارد. براى رسیدن به این موفقیت اهداف بطور کامل باید مشخص باشند، کوتاه مدت و دراز مدت، بازار، مشتریان و رقبا و بررسی فعالیت آنها ،علل شکست یا موفقیت آنها باید بررسی شود. در این حالت از وقوع اشتباهات مشابه می توان جلوکیرى کرد و حتى عوامل موفقیت راه را برای ایجاد ایده های جدید باز می کند.
بازار به کروه یا سازمانهایی اطلاق مى شود که ٣ شرط را دارا باشند:
١- تمایل به خرید یا دریافت خدمات(Interest)
٢- داشتن قدرت خرید(Purchasing Power)
٣- رعایت قوانین و مقررات آن جامعه (Law and Regulation)
این مارکت باید به طور کامل شناسایی شود:
١. Potential Market: بازار بالقوه
٢-Available Market: بازار در دسترس
٣-Qulaified Available Market: بازار در دسترس با مجوز خرید
4- Target Market: بازار مورد هدف
5- Penetrated Market: بازاری که تمرکز روى آن است
* باید Target Market را به خوبى شناخت تا بتوانPenetrated Market را ایجاد کرد.
تاثیر شناخت فرهنک ملل:
هرجامعه فرهنک و آداب و رسوم خاص خود را داراست که باید براى موفق بودن و مورد بذیرش قرار کرفتن در بازار آن به آن آداب و عرف آشنا بود . این مورد را بیشتر در کشورهاى آسیایى یا شرق دور باید به خاطر داشت و به آن اهمیت داد.
معیارهاى Pestle:
Political: سیاسی
Economic: اقتصادى
Social: جمعى
Technological: تکنولوزى
Legal: قانونى
Environmental: محیطى
٥ نیروى رقابتی بورتر:
- قدرت چانه زنى تامین کنندگان: باید قدرت چانه زنى تامین کننده کمتر یا معادل ما باشد.
-فدرت چانه زنى مشتریان بهتر است قدرت چانه زنى مشترى کمتر باشد.
- خطر محصولات جایکزین
- خطر و تهدید ورود تازه واردها
- تهدید رقباى موجود