Marketing Strategy/ تکلیف جلسه ٦

توسعه Marketing Plan (برنامه اجرایى)


هر شرکت باید قبل از Marketing Plan، برنامه جامعى در زمینه کلیه اقدامات یک شرکت (Business Plan) داشته باشد. برنامه هاى توسعه یک شرکت که بر اساس آن، اقدامات و اهداف آن شرکت نوشته مى شود. Marketing Plan، فعالیت ها و رویکرد هاى شرکت به یک گروه خاص، رقیب خاص یا موقیعت خاص را نشان مى دهد.

براى نوشتن Marketing Plan:


1. بایدBusiness Plan را بخوانیم.

2.  استراتژى هاى سازمانى و تجارى را بدانیم. 

3. تحقیق خوب از بازار

4. داشتن دانش Marketing, Branding and Advertising


بعد از آن مى توانیم برنامه کاربردى بازاریابى بنویسیم.




Marketing Plan:


Executive Summery: این بخش معمولا 50٪ اثرگذارى را در جلب نظر دیگران دارد . باید بسیار مهم و تاثیرگذار باشد و نکات زیر رعایت شود:


- نوشتن خلاصه مدیریتى نهایت در یک صفحه، 

-در یک پاراگراف مشکل را توضیح داده و در پاراگراف بعدى راه حل ارائه دهید.

- از جملات کوتاه استفاده کنید.

- ایده خود را به وضوح بیان کنید.

- روى مزایا و مواهب ایده و کارتان تاکید کنید.

- از دیاگرام و جداول استفاده نکنید.

- از کلمات اختصار و فنى استفاده نکنید.


Marketing Situation:

وقتى محیط بازاریابى را تحلیل مى کنیم، باید 3 زمان کذشته، حال و آینده را در نظر بکیریم.


- Market Share: وضعیت رقیب در گذشته، حال و آینده / سهم بازار در این 3 دوره زمانى

- Leadership:  رهبر بازار در گذشته، حال و آینده؟

- Players: عوامل مهم در این صنعت چه گذشته، چه حال و چه آینده

Competition: رقابت بر سر چه بود گذشته، حال و آینده

Costs: هزینه ها در گذشته، حال و آینده

Pricing: قیمتها/ در گذشته نقد مى فروختند، حال بصورت چک و در آینده شاید بصورت دیکرى باشد.

- Market Shift: تغییر بازار مثلا در گذشته گوشى ها دکمه دار به Smart Phone و حال Smart Phone به Phablet و درآینده ازPhablet به Wearable


SWOT:

- از تحلیل هاى همکارانمان استفاده کنیم.

- از روش Brain Storming استفاده کنیم.

- تحلیل هاى دیگر ( Force/ PESTE/ EFE/ IFE) داشتیم که بر اساس آنها باید محیط خرد و کلان خود را تحلیل کنیم.


Objective and Issues:

- توضیح محصول ما: چه مى فروشیم؟ مقایسه نقاط ضعف و قوت خود با رقبا

- توضیح Target Market: چه کسانى هستند؟چه مى کنند؟ چرا محصول شما را مى خرند؟


Action Programm:

- توضیح جدول زمانى/ چند وقت؟/ تاریخ شروع و اتمام/ فواصل و شکافها

- توضیح منابع مورد نیاز و توانایى ها/ داشته ها؟/ نداشته ها؟/ مراحل و فعالیتهاى مورد نیاز؟

- توضیح مسولیتها و وظایف/ چه کسى؟ چکونه؟ کجا؟ نتیجه مورد انتظار؟

-توضیح وظایف: چه کنیم؟چه نکنیم؟ اجبارها و محدودیت ها و...

 - جدى گرفتن آن به عنوان یک پروژه: استفاده ازMS یا Primavera در برنامه ریزى پروژه

- فاکتورهاى موفقیت؟ مدیریت و کنترل پروژه به دست چه کسى است؟

- PCDA فراموش نشود:Plan/Control/Do/ Act


Budgets: تنها پول اهمیت دارد.....

- چه میزان نیاز دارید؟/ چطور ازآن استفاده مى کنید؟براى چه نیازى از آن استفاده مى کنید.؟


Control: اکر درست اندازه گیرى( Measure ) نکنید، پس نمى توانید مدیریتش کنید.

- توضیح سیکل کنترل/ کنترل نقطه عطف/ ثبت هرآنچه مى توانید.


..................MAKE IT HAPPEN..................


Marketing Strategy/ تکلیف جلسه ٥

خلاصه اى از نکات جلسه قبل:


شرکتها بر اساس استراتژى جایگاه ساز، تصویرى در ذهن مشترى ایجاد مى کنند که مبتنى بر 2 مورد است:

1- هزینه (ارزانتر یا مقرون به صرفه تر)

2- تمایز (آنچه آن را متفاوت کند)


بر اساس جایگاهها شرکتها به 4 گروه و نقش تقسیم مى شوند:


1. رهبر بازار:

بزرگ کردن اندازه بازار- بزرگ کردن سهم خود از بازار- حفظ جایگاه خود به عنوان رهبر- مانع شدن از تغییر شرایط موجود


2. چالشگرها

شرکتهایى که رهبران را به چالش مى کشند.

- حمله به رهبران

- در صورتیکه نتوانند از رهبران سهم بگیرند، شرکتهاى کوچکتر را ضعیف مى کنند.

- سعى مى کنند در بازارهاى کوچک و محلى برندهاى برترى باشند.


3. شرکتهاى پیرو رهبران و چالشگران

- نوآوری برای چالش آنها و حذف نشدن از بازار

- حفظ جایگاه خود یا ایجاد جایگاه


4. نه راه رهبر ، نه چالشگر و نه پیرو

- این گروه کار خودشان را مى کنند.(شرکتهاى nicher با نقش متمایز)

- شعار : چه میشد اگر؟ What If


--------------------------------------------------------------------------------------------------------------

جایگاه را چطور بدست آوریم؟


افزایش سهم بازار- توسعه بازار- سهم کیری شرکت خاص: به معنی تهاجم

حفظ جایگاه و حفظ سهم بازار- از رده خارج کردن شرکتهاى نوپا و مزاحم: به معنى تدافع


تهاجم و سهم گیرى از بازار

1. متداول ترین روش: حمله رو در رو مثل میهن و دومینو

در صورتى که محصول قویتر و بازاریابى قویترى داشته باشیم.

٢. شرکتهایى که نوآورانه عمل مى کنند و زیرساخت در بازار ندارند را محاصره مى کنند.


3. حمله به نقطه ضعف رقیب

وقتى برندى نوآورى خاصى دارد که به شدت متمایز است، ما مى توانیم با تمرکز بر آن، رقیب را به حاشیه مى بریم.

استراتژى روى نقطه ضعف هاى کلیدى رقیب است.(یک یا 2 نقطه ضعف)


4. براى شرکتهاى کم بنیه یا استارت آپ ها توصیه مى شود که با بزرگها نمى توانند رقابت کنند . در واقع سعى مى کنند بدون جلب توجه، فرصت مناسب براى ضربه استفاده کنند و با تقویت جایگاه خود به یک برند خوب تبدیل شوند.


5. Bypass Attack

در حال حاضر کارى به رقیب ندارند، ولى آینده درازمدت آنرا در نظر مى گیرند.

مثل گوگل وقتی در معرض گجت هاى بوشیدنى و موبایلهاى ساعت قرار گرفت، پس پای google glass را به میان کشید یا موبایلهایى که هرکس به سلیقه خود میسازد.

این شرکتها ممکن است هزینه هاى این ایده را سالها پیش پرداخته باشند و ممکن است که در حال حاضر فراگیر نشوند ولى بعدها منفعت آنرا کسب مى کنند.


دفاع

 یعنى حفظ جایگاه و شرایط موجود که شرکتهاى لیدر انجام مى دهند .

این روش تنوع بیشترى نسبت به شیوه تهاجمی دارد چون جایگاهى که قرار است از آن دفاع شود، مشخص است و ضمنا شرکتها داراى سابقه اجرایى از گذشته هستند که می توانند به فعالیتهاى آینده خود امیدوار باشند.


1.متداول ترین روش دفاع: حمله پیشدستانه

زمانى که حس مى کنید رقیب سعى دارد جایگاه شما را به خطر بیندازد، شروع به اقداماتى مى کنید.  شرکتهاى بزرگتر، شرکتهاى کوچکتر را میخرند یا با تغییر سیستم باعث ایجاد مشکل براى آنها در بازار یا ورود آنها به بازار مى شوند.


2. استراتژى دفاع متحرک

اگر روش پیشدستانه جواب نداد و آن برند وارد بازار شد، سعى مى کنیم جلوى رشد آنرا بگیریم. با به اختیار گرفتن بخشهاى مختلف شبکه فروش با Promotion و تخفیفات، توان رقابت از رقیب تازه وارد را کاهش میدهیم.


3. استراتژى حفظ فاصله

فاصله را با رقیب از هر حیث حفظ کنیم. از حیث خدمات، مشترى مدارى، سهم بازار، قیمت، افزایش فروش و نوآورى. در این حالت ما همیشه رهبر باقى خواهیم ماند.


4. استراتژى ضد حمله و ضدحمله

 شرکت مدافع صبر مى کند تا ببیند شرکت حمله کننده چه مى کند و چه استراتژى در پیش مى گیرد. با صبر کردن، بعدها بهتر مى توان آن رقیب را از میدان به در کرد.


5. استراتژى حمله به یک نقطه ضعف خاص

اگر توان خرید یک شرکت را نداشته باشیم، می توانیم پرسنل آن شرکت را به استخدام دربیاوریم یا هر آنچه که باعث اتکاى رقیب ماست، از رقیب بگیریم.


6. استراتژى ترک بازار 

چنانچه بازار حمله ور شده را غیرسوداور یافتیم، از آن خارج شویم و به دنیاى جدید پا مى گذاریم. 

-------------------------

2 مدل  تدوین استراتژى


1. مدل الماس استراتژى(Strategy Dimond)


برای تدوین یک استراتژى باید 5 حوزه را در نظر بگیرید:


Arenas( حوزه هاى مورد بحث استراتژى)

فرض کنیم که با کاهش فروش مواجه شدید و دلایل آنرا در بخش تحلیل وضعیت بررسى مى کنید، با SWOT, EFE, IFE و 5 نیروى رقابتى را تحلیل مى کنید.

نتیجه آن مبنایى براى تصمیم استراتژى خاصى است.

فرض مى کنیم کاهش فروش، عدم نوآورى، بى نظمى در سرویس دهى یا قیمتى که رقابتى نیست، مشکل ماست.

باید به افزایش بهره ورى تیم فروش، افزایش مهارتهاى فروش میدانى به تیم فروش، برنامه ریزى دقیق براى پوشش بازار با تکنولوژى جدید، رصد کردن فروشگاهها براى مانیتور نحوه فروش و جایگاه محصول ما ، بازبینى قیمت تمام شده، لیست تأمین کالاها، ارزیابى مجدد تأمین کنندگان، به حداقل رساندن هزینه توزیع و ارائه محصول به مشترى توجه کرد.


Vehicles( ابزار رسیدن به این استراتژى)

ممکن است تکنولوژى و زیرساختها و ابزارهایى به سازمان معرفى کنیم. مثلا آموزش یا ابزارى که کمک کند نیروى انسانى شایسته ترى داشته باشیم  یا نظام حسابدارى خود را پیاده سازیم، تحویل کالا را به حداقل برسانیم یا موجودى آنلاین انبار را داشته باشیم..

اگر نظام حسابدارى دائمى را در خط تولید و فروش پیاده کنیم، حداقل رساندن زمان تحویل، اطلاع رسانى تحویل کالا، موجودى کالا، تغییر وضعیت از سرد به گرم و ....ابزارها و تکنیکهایى هستند که در برطرف کردن مشکلات ما درآن حوزه ها کمک مى کنند.


Differentation (استفاده از ابزارهاى دیگر)

باید ببینیم استراتژى ما چه عکس العملى در بازار ایجاد مى کند؟جایگاه و مزایاى ما چه خواهد بود؟ اکر ما نقاط درست تمایز استراتژى خود را نشناسیم، ممکن است در میانه راه از نتایج دلسرد شویم. باید شاخص هاى کارکردى آن را بیان کنیم.مثلا اینکه ما بعد از مدتى بتوانیم تغییرات زیادى در هزینه ها، حفظ سهم و زمان تحویل و ... ایجاد کنیم.


Staging (مراحل مورد نیاز براى رسیدن به استراتژى)

مثلا برای حسابدارى بهاى تمام شده چه کارى باید انجام بدهیم؟ استخدام یک مشاور مالى که با استفاده از تجربیات و مشاوره او، نرم افزارها و سخت افزارهاى مورد نیاز تغییر سیستم هاى حسابدارى را بیابیم.

در قلب این مدل منطق اقتصادى  (Economic Logic) وجود دارد.

پیاده سازى و اجراى استراتژى هزینه بر است. باید به این موضوع توجه کنیم که در نهایت جه عایدى خواهیم داشت؟ دستاوردهاى کوتاه مدت و بلند مدت ما چه خواهد بود؟

اکر نتیجه بخش باشد، در واقع به استراتژى مدون و مشخصى رسیدیم.



2.مدل سیبل

دایره اى که از 5 حلقه تو در تو تشکیل شده است و از داخل به بیرون به این صورت است:

-Aim

-End

-Goal

-Objective

Target


Aim: مهمترین هدف است و از vision و نگرش سازمان نشأت مى کیرد.

مثلا سامسونگ هدفش اینست که بزرگترین برند الکترونیک در جهان باشد. این هدفى است که منابع و زیرساختهاى آتى خود را براى رسیدن به آن هزینه مى کند.


End: هدف کارکردى و کمّى است که به aim  معنا میبخشد.(تعیین کمیت)


Goal: اهداف تجارى که سازمان در یک برنامه مشخص زمانى به دنبالشان است.این اهداف شامل:

  - Sustainability (بقا): چه عاملى بقاى ما را تضمین مى کند؟  

           - Profitability (سودآورى): حواشى سود چقدر باشد؟ چه زیرساختهایى ما را به آن سود مى رساند

- Growth (رشد): مدل رشد ما چیست؟ براى رسیدن به آینده   مطلوب، چه شرایط جدیدى ایجاد کنیم؟


Objective: سرکار داشتن به اهداف کارکردى (Functional)

ارزیابى اینکه در بازاریابى، فروش، تبلیغات یا روابط عمومى ....شاخصهاى ما چیست؟


Target: اهدافى که جنبه هاى کوتاه مدت و موارد روزمره نسبت به سایر اهداف دارند( ماهانه، هفتگى، روزانه)



Targeting یعنی هدفگذارى درست دراستراتژى و به نقطه هدف زدن

برای این منظور باید به موارد زیر توجه کنیم:


-Point of Focus: POF

شناختن نقطه تمرکز سازمان (فروش، بازاریابى یا...) | مثال Apple: نقطه تمرکز آن روی طراحى محصول است.


-Point of Differentiation : POD

شناخت تمایز سازمان |  مثال Apple: نقطه تمایز آن در ios است که بهترین Platform باشد،


- Point of Parity: POP

شباهت سازمان با رقبا |   مثال Apple:  ایجاد امکان ساختن application 


- Point of Balance :POB

چگونگى حفظ توازن |  مثال Apple: یک سوم بودن هزینه تولید نسبت به فروش


- Point of achievement: POA

چگونگى راندمان و عملکرد و حرکت در مسیر درست  |   مثال Apple:  تولید هرساله محصولات جدید   









Marketing Strategy/ تکلیف جلسه ٤

بر اساس استراتژى ها شرکتها در بازار جایگاه  دارند:


_Cost Leadership

Focus

- Differentiation

------------------------------------------------------------


Market Leader/رفتار بازار


 شاخصه هایى دارد. اولین کارى که مى کند بزرگ کردن بازار است. مثلا ١٠ سال قبل سرانه مصرف بستنى در ایران براى هر یک نفر، نیم کیلو بود ولى امروز به دلیل تلاشهاى شرکتهایى مثل میهن، به ٣.٢ کیلو در سال افزایش یافته است. 


این شرکتها مى توانند فرهنک سازى کنند ولى شرکتهاى تازه تاسیس این توان را ندارند.


دوم اینکه تلاش مى کنند از بازار در حال رشد، بیشترین سهم را داشته باشند.مثلا اکر قبلا ٢٠٪ ازسهم بازار را داراست، آنرا به ٤٠٪ برساند.


سوم: تلاش براى حفظ جایگاه خود که در واقع جنک با رقبا و دفاع از شرایط موجود است.


شرکتهاى لیدر یا مانع نوآوری مى شوند یا صاحب این نوآورى مى شوند.اشکالات مهم شرکتهاى تازه تاسیس اینست که خود را تحت حمایت شرکتهاى بزرک قرار مى دهند مثل فروش اینستاکرام به فیسبوک.



مشکل مارکت لیدرها challenger ها هستند. challengerها شرکتهایى هستند که مى خواهند جایگاه شرکتهاى بزرک را داشته باشند و لیدرها را به افول سوق دهند. نوع آورى، یکى از روشهایى است با آن، جایگاه شرکتهاى بزرک به خطر مى افتد.

این شرکتها در موقعیتى که توان مبارزه نداشته باشند، شرکتهاى دیکر را له مى کنند و روى بازارهاى محلى تمرکز مى کنند.



Market Followers: 

شعار این گروه : ما توان انجام هر آنجه شرکتهای لیدر وchalengers انجام مى دهند را داریم.


Market Nicher:

این گروه راه خود را مى روند و دنیاى جدیدى ایجاد می کنند.


----------------------------------------------------------------------------------------

استراتژى ها به ٢ صورتند:


استراتژى هاى جایگاه ساز

استراتژى هاى بدست آورى جایگاه


هر ٢ طرف منابعى دارند که کیفیت آن بر اساس توانمندى متفاوت است.


------------------------------------------------------

Attack Strategies

شرکتها همه بر سر سهم، با هم رقابت مى کنند.


تهاجم و سهم کرفتن از بازار:


١.  حمله رو در رو: این در حالتى است که محصول بهتر و بازاریابى قویترى داشته باشیم، مثل میهن و دومینو


٢. محاصره آینده: شرکتهایى که نوآورانه عمل مى کنند و در بازار زیرساخت ندارند.


٣. حمله به نقطه ضعف: برندى با نوآوری خاص و به شدت متمایز مى تواند رقیب را به حاشیه ببرد.

٤. حمله چریکى: با حداقل داشته ها به حداکثر خواسته ها رسیدن و نفوذ به شرکتهاى رقیب


معقول ترین روش دفاع: حمله پیشدستانه

زمانى که حس میشود، رقیب در جهت به خطر انداختن جایکاه، فعالیتى می کند زمان این نوع دفاع است.




 

---------------------------


Marketing Strategy/ تکلیف جلسه سوم

Product Development

1. OEM: Original Equipment Manufacturer

یعنى می توان از طرح و قالب و تکنولوزى و زیرساختهاى یک شرکت استفاده کرده و نیازى نیست برند خودش کارخانه داشته باشد. به این روش تولید دستمزدى می کویند مانند برندهای محسن، کلستان، یک و یک


٢.ODM: Original Design Manufacturer

در این مورد تمام محصول طراحى شده و در تولید نظارت کامل هست و حتی بخشی از تکنولوزی و زیرساختها از آن برند است ولی از زیرساختهاى قبلى کارخانه دیکر استفاده مى کند

مانندApple  ، NESTLE,  کلرنک


٣.KEIRETSU 

Japanese, در این حالت یک شرکت می تواند صاحب خط مونتاز باشد و بهترین قظعات را از جاهاى مختلف جمع آوری مى کند و سر هم کرده و فروش و بازاریابى ممکن است متعلق به شرکت دیکر است مثل تویوتا، سونى ، کیا و هیونداى


٤. KASUMA

Japanese,  شرکتى شرکت دیکرى را که محصول خاصى تولید مى کند را مى خرد. و آن شرکت هم براى خودش تولید مى کند هم دیکران.

مثل  Samsung, LG 

-----------------------------------------------

توسعه محصول

Produce a Prototype: نمونه هاى اولیه و مفهمومى تهیه کنید و در معرض دید قرار دهید.

Don't Consider it as the final Product:  هر محصولى که دارید آنرا بصورت محصول کامل نبینید و همیشه به فکر توسعه آن باشید.

Make it economic: هزینه هاى تولید را صرفه جویى کنید.  این قسمت مهمترین بخش بازاریابى است.

Make it useable:  دموى محصول را قابل استفاده بسازید.

Make it preferable: روى بسته بندی و زیبایى محصول کار کنید.

-----------------------------

بازاریابى آزمایشى/ Test Marketing

1. Nano Marketing/ بازاریابی خیلى خرد: مثلا معادل ١ درصد تا ٠/٠٣ درصد بازار شما جقدر است، در آنجا بازاریابى دقیقی در مقیاس کمترى انجام مى دهیم.

2. Internal marketing/ بازاریابى داخلى: بازاریابى دقیقی که درون سازمان خودتان انجام مى دهید تا بازخورد و نتایج آنرا ازبین کارکنان بدست آورید. مثل شرکت ال جى

بعد از آن موارد را بازبینى و اصلاح مى کنیم تا زمانى که در مارکت اصلی قابل ارائه باشد.

-----------------------------

تجارى سازى / Commercialization

Strategic: Marketing Mix, Marketing Plan

Tactical: Introduction, Launch

 : :NPI; New Product Introduction

: New Service Launch- NSL

Operational: Distribution , Pricing, PLC

----------------------------

استراتزی های ورود به بازار:

Slow Penetration:  قیمت کم/ تبلیغات کم

Low Skimming:  قیمت بالا/ تبلیغات کم: مثل برندهاى لوکس

Rapid Penetration: قیمت کم/ تبلیغات زیاد

High Skimming:  قیمت بالا/ تبلیغات زیاد: مثل Apple , Samsung

------------------------

Product/ Service Life Cycle

Introduction; در مرحله ورود محصول به بازار، مخاطبان ما بیشکامان هستند، حجم تولید کم است و رقیب زیادی وجود ندارد.

تمرکز بازاریابی باید روی شناساندن محصول باشد و تمرکز سیستم تولید بر روی رفع ایرادهای احتمالى


Growth: از فروش بیشتر می فهمیم که محصول در حال رشد است. مخاطبان peyrovanهستند ، رقابت در حال شکل کیری است. تمرکز بازاریابی باید در کسب سهم بیشتر بازار باشد و تمرکز تولید و توسعه در تهیه تنوع در محصول


Maturity:  اکر به جایی برسیم که فروش رشدی ندارد و کم و زیاد می شود.ورقابت زیاد شده است، تمرکز بازاریابی باید بر مشتری و وفادارسازى مشتری باشد و خدمات عالی بعد از فروش


Decline: بازار محدود شده است ، فروش کاهش یافته، رقیبی نداریم تمرکز کسب و کار باید روی نوسازی و تغییر و تحول باشد و بهبود محصول


--------------------------------

Marketing Strategies

١.Generic Strategies/ جایکاه سازى

USP: Unique Sales Position: من این برند را به این دلیل می خرم که.....

UVP: Unique Value Position: من این برند را به این دلیل ترجیح می دهم که....

٢.Attack Strategies/ کسب سهم از بازار

٣.Defense Strategies/  حفظ سهم از بازار

---------------------------------------------

مفهوم یکانکی: 

1.Cost Leadership:

Always the Lowest Costs

مثل IKea, MC Donald's , 

Lower cost to Customer:  شرکتها ارزانترند یعنی نوع کالا ارزان تر است.

برندهاى ارزان: مثل H&M , MAX, Forever 21


Lower cost to product:  هزینه مالکیت و خرید کمتر است.

برندهای مقرون به صرفه: ZARA, mango, Promod


2.Focus :

The best in the Category

علت ترجیح مردم بر یک کالا در واقع مطلوبیت است.

1. Focus on Product Attributes: تمرکز روی محصول

2. Focus on customer experience:  تمرکز روی تجربه مشتری

3. Focus on customer wants:  تمرکز روی خواسته مشتری


3. Differentiation:

Being / appearing different

1. Product Differentiation

2.  Market   Differentiation

3. Service  Differentiation

4. Concept  Differentiation

نکته: تمایز ها تاریخ مصرف دارند.

Marketing Strategy/ تکلیف جلسه دوم

How to develop a product

ایده بردازى : یک فرایند سیستماتیک و مستمر برای یافتن فرصت هاى جدید برای سودآوری بایدار براى سازمان

منبع اصلى ایده بردازى: نیروهاى داخلى و مشتریان


تکنیک هاى علمى آن:

-ورودی های موقت / Random Inputs

- بیرون از خط فکر کردن 

- برعکس فکر کردن

- مهندسی معکوس

- Scamper:

S:Substitute 

C: Combine

A:Adjust

M:Merge

P:Put to another Use

E:Eliminate

R: Rethinking

- Attribute Listing

- Reframing Matrix

---------------------------------------------------------

مصور سازى ایده ها:

١. تهیه یک دمو یا طرح تری دى/Concept

2. تدوین یک بیشنهاد:Proposal

این Proposal باید ٣ مشخصه داشته باشد:  مشخصه عمومى / مشخصه بازاریابى / مشخصه تولیدى

مشخصه عمومى:

رقبای ما کیستند: محصولات جاافتاده / ایده های رقباى جا افتاده / رقبای بالقوه

در این حالت باید به موارد خاصى توجه کرد مثلا آیا این محصول در مرحله ثبت اختراع(Patent Ability) مجوز خواهد کرفت؟


مشخصه بازاریابى:

١. آیا ایده ما با توان بازاریابى فعلى ما همخوان است؟

٢. این محصول جدید روی محصولات دیکرم تاثیر کذار است؟ شاید اثر یک محصول خوب را ازبین ببرد...

٣.  نظر مشتریان/ آی از محصول استقبال مى کنند؟

٤. جرخه عمر محصول جقدر است؟ 

٥. مزیت خاص آن؟ 

٦.آیا محصول ما فصلى است؟

٧. آیا به متخصصین اینکار دسترسی داریم؟

٨. هزینه ها و قیمت رقبا جکونه است؟


تحلیل تجارى/Business Analysis

1.Demand Production: دور نماى تقاضا 

٢. Cost Projection : 

- میزان فروش در کوتاه مدت و بلند مدت

 - سرعت رشد فروش

- نرخ خرید مجدد

- حساسیت های کانال های فروش به آن محصول

- هزینه ها: هزینه راه اندازی ، تولید و فروش / هزینه تداوم آن/ هزینه دستمزد/ هزینه نقطه سر به سر

٣. Competition: 

 رقبا در کوتاه مدت و دراز مدت کیستند؟

مزایای رقابتى داریم؟

نقاط ضعف و قدرت رقبا را می دانیم؟

٤. Requested Investment

-هزینه آن در کوتاه مدت و بلند مدت؟

-سرمایه مورد نیاز برای ثبت و آزمایش و مجوز و ...؟

-آیا به هزینه توزیع فکر شده است؟

٥. Profitability:

- زمان برکشت سرمایه؟

- عوامل سودآوری؟

- نرخ بازکشت سرمایه

- سود آوری بعد از سرمایه کذاری و کار؟

نکته: بطورکلی باید توجه داشت که نرخ بازکشت سرمایه نباید بالاتر از نرخ تورم باشد.